تبیین عملکرد تعاونیهای تولید کشاورزی در توسعۀ روستاهای شهرستان ساوجبلاغ بود بعنوان هدف اصلی پژوهش در نظر گرفته شد. برای انجام این تحقیق از روش توصیفی ـ تحلیلی استفاده شد. جامعه آماری شامل «روستاییان عضو تعاونی و مدیران تعاونی» به تعداد 708 نفر بود. حجم نمونهها برای نظرسنجی با ابزار پرسشنامه بر اساس روش کوکران، 250 نمونه برآورد شد. این تحقیق بصورت مطالعه موردی در 28 روستای برخوردار از شرکت تعاونی در انجام پذیرفت. روش تجزیه و تحلیل دادهها، استفاده از آمار کیفی (محاسبه فراوانی، درصد فراوانی، میانگین وزنی و انحراف از معیار گویههای پرسشنامه) و استفاده از آمار استنباطی (انجام آزمون آماری خیدو برای آزمون فرضیههای تحقیق و انجام آزمون ویلکاکسون برای مقایسه نتایج بدست آمده از نظرسنجیها در مورد عملکرد تعاونیهای تولید کشاورزی در قبل و بعد از تأسیس) بوده است. قلمرو مکانی تحقیق روستاهای برخوردار از شرکت تعاونی در شهرستان ساوجبلاغ استان البرز بودند. تعاونی تولید کشاورزی اگرچه در افزایش مشارکت، همیاری و کار گروهی روستاییان مؤثر بودهاند؛ اما بدلیل کسب میانگین وزنی کمتر از حد متوسط 3 در اغلب گویههای مورد بررسی، این مشارکت چندان ملموس نبوده است. براساس نتایج آزمون آماری ویلکاکسون، بخش کشاورزی در زمان بعد از تأسیس تعاونی تولید کشاورزی با شرایط مطلوبتری نسبت به زمان قبل از تأسیس مواجه بوده است. علاوه بر این، مشخص شد که مقادیر میانگین وزنی اغلب گویههای مورد بررسی در زمینه ماندگاری جمعیت روستاهای برخوردار از شرکت تعاونی کشاورزی، کمتر از حد متوسط 3 بود. لذا فعالیت این تعاونیها در افزایش یا ماندگاری جمعیت روستاها، تأثیر زیادی نداشته است. تعاونیهای کشاورزی توانایی حل مشکلات عملکردی از جمله توسعه اشتغال، تأمین سرمایه و گسترش مکانیزاسیون فعالیتهای بخش کشاورزی را دارند، ولی به علت ضعف اقتصادی روستا و محدویت منابع و زیرساختها در این نقاط، عملکرد چندان قابل قبولی نداشتهاند.