2024-03-29T10:22:41Z
https://mag.iga.ir/?_action=export&rf=summon&issue=33885
جغرافیا ( فصلنامه علمی انجمن جغرافیایی ایران)
2783-3739
2783-3739
1400
19
70
تبیین عملکرد تعاونیهای تولید کشاورزی در توسعۀ روستاهای شهرستان ساوجبلاغ
الهام
فلاحتکار
نصرالله
مولایی هشجین
محمد باسط
قریشی
اکبر
معتمدی مهر
تبیین عملکرد تعاونیهای تولید کشاورزی در توسعۀ روستاهای شهرستان ساوجبلاغ بود بعنوان هدف اصلی پژوهش در نظر گرفته شد. برای انجام این تحقیق از روش توصیفی ـ تحلیلی استفاده شد. جامعه آماری شامل «روستاییان عضو تعاونی و مدیران تعاونی» به تعداد 708 نفر بود. حجم نمونهها برای نظرسنجی با ابزار پرسشنامه بر اساس روش کوکران، 250 نمونه برآورد شد. این تحقیق بصورت مطالعه موردی در 28 روستای برخوردار از شرکت تعاونی در انجام پذیرفت. روش تجزیه و تحلیل دادهها، استفاده از آمار کیفی (محاسبه فراوانی، درصد فراوانی، میانگین وزنی و انحراف از معیار گویههای پرسشنامه) و استفاده از آمار استنباطی (انجام آزمون آماری خیدو برای آزمون فرضیههای تحقیق و انجام آزمون ویلکاکسون برای مقایسه نتایج بدست آمده از نظرسنجیها در مورد عملکرد تعاونیهای تولید کشاورزی در قبل و بعد از تأسیس) بوده است. قلمرو مکانی تحقیق روستاهای برخوردار از شرکت تعاونی در شهرستان ساوجبلاغ استان البرز بودند. تعاونی تولید کشاورزی اگرچه در افزایش مشارکت، همیاری و کار گروهی روستاییان مؤثر بودهاند؛ اما بدلیل کسب میانگین وزنی کمتر از حد متوسط 3 در اغلب گویههای مورد بررسی، این مشارکت چندان ملموس نبوده است. براساس نتایج آزمون آماری ویلکاکسون، بخش کشاورزی در زمان بعد از تأسیس تعاونی تولید کشاورزی با شرایط مطلوبتری نسبت به زمان قبل از تأسیس مواجه بوده است. علاوه بر این، مشخص شد که مقادیر میانگین وزنی اغلب گویههای مورد بررسی در زمینه ماندگاری جمعیت روستاهای برخوردار از شرکت تعاونی کشاورزی، کمتر از حد متوسط 3 بود. لذا فعالیت این تعاونیها در افزایش یا ماندگاری جمعیت روستاها، تأثیر زیادی نداشته است. تعاونیهای کشاورزی توانایی حل مشکلات عملکردی از جمله توسعه اشتغال، تأمین سرمایه و گسترش مکانیزاسیون فعالیتهای بخش کشاورزی را دارند، ولی به علت ضعف اقتصادی روستا و محدویت منابع و زیرساختها در این نقاط، عملکرد چندان قابل قبولی نداشتهاند.
شرکتهای تعاونی کشاورزی
مشارکت
تولیدات کشاورزی
ماندگاری جمعیت
نواحی روستایی ساوجبلاغ
2021
11
22
1
19
https://mag.iga.ir/article_246969_cce8362750e72de3950187006de8de11.pdf
جغرافیا ( فصلنامه علمی انجمن جغرافیایی ایران)
2783-3739
2783-3739
1400
19
70
اولویت بندی ریسک زمین لرزه در مناطق تحت تأثیر زلزله سرپل ذهاب با استفاده از مدل الکتره
فتح الله
نادری
صمد
فتوحی
حسین
نگارش
مرضیه
خلیلی
اولویت بندی ریسک و خطر زمین لرزه در مناطق مختلف یکی از راهکارهای مدیریت بحران در جهت مواجه شدن با پدیده زمین لرزه محسوب می شود. بر این اساس مناطق مختلف تحت پوشش زمین لرزه سرپل ذهاب از نظر ریسک زمین لرزه بر اساس مدل الکتره مورد اولویت بندی قرار گرفت. معیارهای مورد نظر جهت اولویت بندی شامل سن سنگ شناسی، فاصله از گسل، شیب، ارتفاع، بارش، فاصله از رودخانه، فاصله از جاده و کاربری اراضی می باشد. وزن معیارها بر اساس مدل سلسله مراتبی به دست آمد. روش تجزیه و تحلیل داده ها هم به صورت کمّی و به صورت ماتریس کارائی ارائه گردید. با تلفیق لایه ها در محیط GIS با استفاده از مدل الکتره نقشه پهنه بندی در 5 طبقه خطر تهیه شد. باتوجه به اولویت بندی مناطق از نظر پتانسیل زلزله خیزی مناطق آسیب دیده که از مدل الکتره استخراج گردید، منطقه سرپل ذهاب با بیشترین پتانسیل زلزله خیزی، اولویت اول را به خود اختصاص داده است. دلیل بالا بودن خطر زلزله خیزی این منطقه ساختار زمین شناسی منطقه، نزدیکی به گسل اصلی زاگرس است. همچنین، منطقه دالاهو و جوانرود مشترکاً در اولویت دوم جای گرفته اند. دلیل اصلی پتانسیل زلزله خیزی آن هم ساختار زمین شناسی و فراوانی گسل ها و قرار گرفتن روی گسل زاگرس رورانده است. به منظور صحت سنجی مدل مورد استفاده در منطقه اقدام به انطباق نقشه ناپایداری ها با هر یک از پهنه های خطر گردید. نتایج نشان داد که از بین 38 مورد ناپایداری ژئومورفولوژیکی شناخته شده در منطقه تعداد 18 مورد در طبقه خطر خیلی زیاد و تعداد 11 مورد در طبقه خطر زیاد قرار گرفته اند که بیانگر کارائی نسبتأ خوب مدل الکتره در پهنه بندی و اولویت بندی نواحی به منظور مدیریت مخاطرات محیطی دارد.
اولویت بندی
زلزله
سرپل ذهاب
مدل
الکتره
2021
11
22
21
41
https://mag.iga.ir/article_247583_aa74ad810f066fc17bd854f8d21eefdf.pdf
جغرافیا ( فصلنامه علمی انجمن جغرافیایی ایران)
2783-3739
2783-3739
1400
19
70
تحلیل راهبردی مدیریت سکونتگاه های غیر رسمی، مطالعه موردی: شهر پاکدشت
احمد
اسدی
آزیتا
رجبی
غلامرضا
جانبازی قبادی
محمد
کمیلی
اسکان غیررسمی به عنوان یک مشکل و یکی از جلوه های ضعف مدیریت شهری و شکل گیری بافت های ناکارآمد شهری است. پدیده است که همراه با توسعه شهرها در کشورهای پیشرفته و سپس ممالک درحال توسعه، گسترش بیشتری یافته و درحال حاضر نیز ادامه یافته است. بنابراین مطالعه در راستای ارائه راهبردهای مدیریتی سکونتگاه های غیررسمی اهمیت دارد. پژوهش حاضر نیز با هدف کاربست تکنیک MetaSwot به عنوان تکنیک راهبردی و کاربردی برای برنامه ریزی و مدیریت شهری سکونتگاه های غیر رسمی در شهر پاکدشت انجام گرفته است. پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاردبردی و از روش به صورت توصیفی و تحلیلی است. روش جمع آوری داده ها و تحلیل آنها به صورت کتابخانه ای و پیمایشی بوده است. نتایج این پژوهش نشان داد وزن منابع و توانایی های داخلی خارجی نسبت به اوزان منابع و توانایی های منطقه به جهت افزایش کیفیت زندگی و ارائه تسهیلات جهت نوسازی و بهسازی محله به ترتیب 2/90،1/40 و 1/30 بیشترین اوزان را دارند که این نشانگر باارزش بودن ،تقلید ناپذیری و تناسب سازمانی نسبت به سایر عوامل در توسعه پایدار منطقه می باشد. همچنین، نتایج متاسوات نشان داد که شهرک انقلاب چه از نظر آسیب های ساختاری و چه زمینه ای و رفتاری بیشترین آسیب را دارد. و غرب شهریار نیز کمترین آسیب را به خود اختصاص داده است.
برنامه ریزی راهبردی
سکونتگاههای غیر رسمی
شهر پاکدشت
2021
11
22
43
60
https://mag.iga.ir/article_247141_2168603aae7fd6b8cbbdefc8875d435e.pdf
جغرافیا ( فصلنامه علمی انجمن جغرافیایی ایران)
2783-3739
2783-3739
1400
19
70
تحلیل تطبیقی شاخص های اشتغال شهری در استان کهگیلویه و بویراحمد با استفاده از روش CRITIC- MOORA
فرشته
شنبه پور
مسعود
صفایی پور
اولین شرط برای رشد و توسعه هر جامعه ای ایجاد اشتغال است، بنابراین، در برنامه ریزی های کلان، از اهمیت چشمگیری برخوردار است. هدف از پژوهش حاضر، تحلیل شهرستان های استان کهگیلویه و بویراحمد به لحاظ برخورداری از شاخص های اشتغال شهری است. در این پژوهش که از نوع توصیفی - تحلیلی است از داده های سالنامه آماری 1396 استان کهگیلویه و بویراحمد بهره گرفته شده است. وضعیت 8 شهرستان استان به لحاظ برخورداری از شاخص های اشتغال با استفاده از روش های تصمیم گیری آنتروپی و مورا و کریتیک ارزیابی شده است. نتایج، گویای آن است که شهرستان بویراحمد نسبت به سایر شهرستان های استان با اختلاف در رتبه اول قرار گرفته و در سه بخش اقتصاد از وضعیت مطلوب تری برخوردار است. و بر اساس اولویت بندی شاخص های پژوهش با استفاده از روش کریتیک، شاخص اقتصادی در رتبه اول قرار گرفته است. سپس سطح توسعه یافتگی شهرستان های استان کهگیلویه و بویراحمد به لحاظ شاخص های اشتغال با استفاده از ضریب ناموزون موریس به چهار سطح برخوردار، نیمه برخوردار، متوسط و محروم تقسیم شده است. با توجه به نتایج به دست آمده از مدل موریس از 8 شهرستان استان کهگیلویه و بویراحمد، شهرستان بویراحمد نسبت به سایر شهرستان های استان از وضعیت مطلوب تری برخوردار است و در سطح برخوردار قرار گرفته است، شهرستان کهگیلویه در سطح نیمه برخوردار، دو شهرستان (گچساران و دنا)، در سطح متوسط و 4 شهرستان (بهمئی، چرام، باشت، لنده) از لحاظ شاخص های اشتغال در سه بخش کشاورزی، صنعت، خدمات در سطح محروم قرار دارند. نتایج نشان می دهد که بین شهرستان های استان کهگیلویه و بویراحمد به لحاظ برخورداری از شاخص های اشتغال تفاوت وجود دارد و بر اساس شاخص های اشتغال و امکانات در سه بخش کشاورزی، صنعت و خدمات، وضعیت اشتغال در شهرستان های استان یکسان نیست.
اشتغال
مدل مورا
مدل کریتیک
استان کهگیلویه و بویراحمد
2021
11
22
61
79
https://mag.iga.ir/article_247709_353246cefbc43a37079c4bf5dceab10a.pdf
جغرافیا ( فصلنامه علمی انجمن جغرافیایی ایران)
2783-3739
2783-3739
1400
19
70
تحلیل مؤلفه های تأثیرگذار بر کیفیت زندگی و رفاه در مادرشهرهای ایران
محمود
اکبری
رضا
التیامی نیا
رشد و توسعه شتابان و بی رویه شهرنشینی مسائل و معضلات متعددی از جمله بحران کیفیت زندگی و رفاه را فراروی کشورهای مختلف به ویژه کشورهای در حال توسعه و ایران قرار داده است. پرداختن به رفاه در راستای بسط عدالت اجتماعی از اهداف عمده دولت ها و از مسائل محوری برنامه های اقتصادی- اجتماعی محسوب می شود. پژوهش حاضر با استفاده از شاخص آمارتیا سن و با هدف تحلیل عوامل هزینه ای مؤثر بر کیفیت زندگی و رفاه در مادرشهرهای ایران انجام شده است و ماهیت کمی داشته است. جامعه آماری پژوهش را پنج شهر بزرگ کشور به ترتیب جمعیت آنها یعنی تهران، مشهد، اصفهان، کرج و شیراز تشکیل میدهند. داده های مورد مطالعه را هزینه های مواد خوراکی و دخانی؛ هزینههای پوشاک و کفش؛ هزینه های مسکن؛ هزینههای لوازم و اثاث و خدمات مورد استفادة خانوار؛ هزینه های بهداشت و درمان؛ هزینههای حمل و نقل؛ هزینه های تفریحات و خدمات فرهنگی خانوارها و هزینههای کالاها و خدمات متفرقه تشکیل می دهند. نتایج مطالعه در کلان شهر تهران نشان می دهد که گروه مسکن، آب، سوخت و روشنایی منزل مسکونی بیش از سایر گروه ها رفاه خانوار را تحت تأثیر قرار داده است. هزینههای مواد خوراکی و دخانی پس از گروه مسکن بیشترین تأثیر را بر رفاه گذاشته است. از این حیث هزینههای لوازم و اثاث و خدمات مورد استفادة خانوار در رتبه آخر قرار گرفته است. نتایج به کارگیری شاخص سن در مادرشهرهای ایران نشان میدهد که در تهران، مشهد، اصفهان، کرج و شیراز هزینه های مسکن بیش از سایر بخشها رفاه را تحت تأثیر قرار داده است.
هزینه
رفاه
کیفیت زندگی
مادرشهر
ایران
2021
11
22
81
96
https://mag.iga.ir/article_247687_21a8797965b7fd68c7841206c9a1ae39.pdf
جغرافیا ( فصلنامه علمی انجمن جغرافیایی ایران)
2783-3739
2783-3739
1400
19
70
تحلیل عوامل موثر بر تاب آوری مراکز حساس و حیاتی شهری مبتنی بر پدافند غیرعامل، مطالعه موردی: منطقه 11 کلان شهر تهران
حمیدرضا
امانی
بختیار
عزت پناه
مجید
شمس
امروزه، به دنبال گسترش شهرنشینی و مهاجرت های بی رویه به این نقاط، مسئلۀ آسیب پذیری و تاب آوری مراکز ویژه، حیاتی و حساس از اهمیت دوچندانی برخوردار شده است. در واقع، این مراکز در حکم شریان های مهم بدنۀ هر سرزمین محسوب می شوند که می توانند کارکرد ملی یا فراملی داشته باشند. از این رو، رویکرد پدافند غیرعامل به منظور افزایش تاب آوری این مراکز و به طور کلی نقاط شهری مهم مطرح شده است. برهمین اساس، هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل اصلی موثر بر تاب آوری مراکز ویژه، حیاتی و حساس مبتنی بر پدافند غیرعامل و سپس تحلیل میزان تأثیر هر یک از عوامل بر مراکز ویژه، حیاتی و حساس منطقه 11 تهران می باشد. روش تحقیق پژوهش توصیفی – تحلیلی است و برای شناسایی عوامل اصلی ادبیات پژوهش و مبانی نظری مورد بررسی قرار گرفت. در نهایت معیارهای اصلی مطابق با نظرات صاحبنظران امر استخراج گردید. جامعۀ آماری پژوهش شامل متخصصان جغرافیا و برنامه ریزی شهری با توجه به زمینه تخصصی تحقیق است که با استفاده از نرم افزار Sample Power اقدام به برآورد حجم نمونۀ آماری گردید. سپس برای تحلیل میزان تأثیر هر کدام از عوامل شناسایی شده از نرم افزار Smart PLS بهره گرفته شد. در نهایت، یافته های حاصل از تحلیل داده ها، نشان دهندۀ آن است که عوامل مکان یابی و چند عملکردی 0/826؛ پراکندگی، تفرقه و جابه جایی 0/708؛ استحکامات و سازه های امن 0/582؛ دسترسی 0/513؛ استتار و فریب 0/490؛ اختفاء و پوشش0/410؛ و اعلام خبر 0/175 به ترتیب دارای بیشترین تأثیر بر تاب آوری مراکز ویژۀ حیاتی و حساس منطقه می باشند. از طرفی تاب آوری اقتصادی 0/819؛ اجتماعی0/767؛ کالبدی-محیطی 0/607؛ و نهادی-مدیریتی 0/594 نیز به ترتیب از اصلی ترین پیامد های تاب آوری این مراکز است.
تاب آوری
مراکز ویژه حیاتی و حساس
پدافند غیرعامل
منطقۀ 11 کلان شهر تهران
Smart-PLS
2021
11
22
97
118
https://mag.iga.ir/article_246970_e676fa28afcfae923cc2fadb8d963c46.pdf
جغرافیا ( فصلنامه علمی انجمن جغرافیایی ایران)
2783-3739
2783-3739
1400
19
70
تحلیل راهبردهای توسعه منطقه ای پایدار در استان مازندران
محسن
اسلامی آکندی
مریم
ایلانلو
لیلا
ابراهیمی
کیا
بزرگمهر
در عصر حاضر که با خصیصههای عدم قطعیّت، نوآوری و پیچیدگی مسائل شناخته میشود، نظام برنامهریزی سنّتی با چالشهای متنوّعی مواجه است. یکی از ضعفهای نظام برنامهریزی منطقهای رایج، عدم شناسایی، تحلیل و بهکارگیری عوامل کلیدی توسعة منطقه است. هدف اصلی این پژوهش تحلیل استراتژیک ظرفیتهای توسعه منطقهای استان مازندران بر اساس چارچوب نظری توسعه منطقهای در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، زیربنایی و مدیریتی، طبیعی، ساختار سکونتگاه و پیوندها است. در این راستا ابتدا با سنجش محیط داخلی و محیط خارجی، فهرستی از نقاط قوت، ضعف، فرصتها و تهدیدهای مطرح در این شش حوزه برای توسعهی استان تهیه، سپس با نظر سنجی از کارشناسان و متخصصان استان مازندران، اقدام به وزن دهی به هر یک از آنها شد. در نهایت با محاسبه و تحلیل آنها، اولویت ها مشخص گردید. براساس نتایج به دست آمده 240 نقطه قوت، ضعف فرصت و تهدید در استان شناسایی شد که در نهایت 40 نقطه به عنوان عوامل اصلی توسعه در استان مازندران انتخاب شدند. بدین ترتیب تولید ناخالص ملی با وزن 0/36 مهمترین نقطه قوت منطقه و عدم تعادل اکولوژیک در تمامی گستره ی استان با وزن 0/46 مهمترین نقطه ضعف استان میباشد. همچنین ایجاد رسانههای جمعی مناسب در سطح ملی و منطقه ای با وزن0/32 مهمترین نقطه فرصت و ضعف حمل و نقل و ارتباط ضعیف پیوند فراملی هر کدام با وزن 0/36 مهمترین تهدید منطقه محسوب میشوند.
توسعه منطقهای
عوامل خارجی
عوامل داخلی
راهبرد
استان مازندران
2021
11
22
119
134
https://mag.iga.ir/article_246576_34a3f166e6ee7c554f03299d4cfd90dd.pdf
جغرافیا ( فصلنامه علمی انجمن جغرافیایی ایران)
2783-3739
2783-3739
1400
19
70
تبیین وضعیت شاخصهای حکمروایی مطلوب شهری در شهر تهران
غلامرضا
سروشان
پروانه
زیویار
عبداله
هندیانی
علی
توکلان
مشکلات ناشی از رشد سریع شهرنشینی در کشور عدم امکان مدیریت جامعه شهری با ابزارها و شیوههای سنتی ، ضرورت تغییر در شیوه مدیریت شهرها را دو چندان کرده است. این تغییر با استفاده از رویکرد حکمروایی مطلوب شهری قابل تحقق است. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی تحلیلی است. در این پژوهش به منظور گردآوری دادهها و اطلاعات از روش کتابخانهای و میدانی استفاده شد. جامعه آماری پژوهش را شهروندان ساکن در شهر تهران و کارشناسان و متخصصین تشکیل میدهند. براساس آخرین سرشماری انجام گرفته در سال 1395 حجم جامعه آماری مربوط به شهروندان برابر با 8,679,936 نفر میباشد. حجم نمونه آماری برای شهروندان با استفاده از فرمول کوکران 384 نفر و برای متخصصین 60 نفر برآورد گردید. یافتههای حاصل از این پژوهش حاکی از آن است مقدار میانگین بدست آمده برای وضعیت حکمروایی شهری به صورت کلی برابر با2/75، که بیانگر وضعیت نامطلوب حکمروایی شهری در کلانشهر تهران است. از بین مؤلفههای حکمروایی شهری مؤلفه اجماع محوری با میانگین 2/76 دارای بیشترین میانگین و مؤلفه مسئولیتپذیری با میانگین 2/71 دارای کمترین میانگین است. در ارتباط با حکمروایی شهری و شاخصهای آن از دیدگاه کارشناسان مقدار میانگین کلی برابر با 2/23 و از دیدگاه مردم برابر با 2/22 است و با عنایت به سطح معناداری محاسبه شده که برابر با 0/974 از دیدگاه این دو گروه تفاوت معناداری وجود ندارد. از دیگر یافتههای حاصل شده در این پژوهش از میان مؤلفههای تشکیل دهنده حکمروایی شهری، مؤلفه مشارکت با ضریب مسیر0/263 دارای بیشترین تأثیر بر پیاده سازی حکمروایی شهری و در رتبه اول قرار میگیرد. مؤلفههای کارایی واثربخشی، حاکمیت قانون و مسئولیت پذیری به ترتیب با ضریب مسیر0/182، 10/175 و 0/172 در رتبههای دوم الی چهارم، و مؤلفه پاسخگویی با ضریب مسیر 0/084 در پایینترین سطح و در رتبه آخر(هشتم) قرار گرفته است.
حکمروایی شهری
مشارکت
مسئولیت پذیری
تهران
2021
11
22
135
151
https://mag.iga.ir/article_247582_95e2a4277a320e12719a223cb5b61dae.pdf
جغرافیا ( فصلنامه علمی انجمن جغرافیایی ایران)
2783-3739
2783-3739
1400
19
70
بررسی اثر خشکسالی بر روی پوشش گیاهی با استفاده از تکنیک های سنجش از دور، مطالعه موردی: حوضه آبریز سد درودزن
محمد ابراهیم
عفیفی
خشکسالی دوره کم آبی است که طی آن یک منطقه با کمبود در ذخیره و منابع آبی مواجه است. یکی از روشهای مطالعه خشکسالی و اثرات مخرب آن، پایش و پهنهبندی خشکسالی بااستفاده ازشاخصهای هواشناسی وتکنیکهای سنجش از راه دور میباشد. خشکسالی جزئی از ویژگی های سیستم آب و هواست که بدون هیچ اخطار و بدون توجه به مرزهای جغرافیایی وبا تفاوت های اقتصادی و سیاسی هرسال رخ می دهد. هدف این تحقیق، پایش تغییرات پوشش گیاهی در اثر خشکسالی در حوضه آبریز درودزن است. روش: شدتهای خشکسالی با استفاده از شاخص های خشکسالی SPI سالانه توسط دادههای بارندگی ایستگاههای هواشناسی تعیین شد. در این تحقیق شاخص خشکسالی SPI در دورههای کوتاهمدت یک و سه ماهه و دوره سالانه برای سه ایستگاه شیراز، اقلید و درودزن بررسی شد. پایش تغییرات پوشش گیاهی در اثر خشکسالی بین بازه زمانی 1990 تا 2015 با استفاده از تصاویر MODIS مطالعه شد. این تصاویر ماهواره ای در فریم h22v6 کشور ایران قرار دارد و در مرحله بعد بر اساس تصاویر گرفته شده از MODIS در ماه های اکتبر، اگوست و سپتامبر شاخص نرمال شده اختلاف پوشش گیاهی ( NDVI ) محاسبه شد و سپس همبستگی بین شاخص های هواشناسی و پوشش گیاهی در طی دوره آماری برای سالهای خشک و تر گرفته شد. نتیجه اینکه شاخص ( NDVI ) به تغییرات خشکسالی و اقلیمی بیشترین همبستگی را با ایستگاه درودزن داشته است.
NDVI
SPIT
MODIS
درودزن
2021
11
22
153
172
https://mag.iga.ir/article_246578_da4f48e6bc183105163ced12bd17ee30.pdf